اعلام نتایج آزمون تعیین سطح علمی متقاضیان جدید ثبت‌نام سال ۹۷-۹۸ در مدارس حیات طیبه

بدینوسیله ضمن تشکر از حضور فرزندان عزیزمان در آزمون تعیین سطح علمی ورود به مدارس حیات طیبه، نتیجه آزمون روز پنجشنبه مورخ ۹۷/۳/۱۷، بشرح ذیل اعلام می‌گردد:

عزیزانی که عبارت «قبول» یا «قبول باتلاش بیشتر» یا  «قبول مشروط » جلوی اسمشان درج شده، لطفا در اولین فرصت حداکثر تا دوشنبه مورخ ۹۷/۳/۲۸، با هماهنگی قبلی نسبت به تحویل مدارک و ثبت‌نام قطعی اقدام فرمایند.

 

مدارک لازم برای ثبت‌نام:

-عکس جدید۶قطعه، کپی شناسنامه و کپی کارت ملی دانش‌آموز، پدر، مادر

-تکمیل فرم‌های ثبت‌نام (مشخصات،تقاضای ثبت‌نام،تعهد دانش‌آموز، ثبت‌نام فرامدرسه، سلامت ورزش، قرارداد مالی و تعهدات مربوطه)

-پرداخت حداقل مبلغ ۱۵۰۰۰۰ تومان ودیعه ثبت‌نام

-پرونده تحصیلی (به‌محض تحویل گرفتن از دبستان)(شامل کارنامه‌های ابتدایی(برای هرسال دو برگه)، دفترچه واکسن و سلامت و…)

 

توجه: عزیزانی که عبارت «مشروط ….» جبران در جلوی اسمشان درج شده، جهت لغو نشدن ثبت‌نامشان می‌بایست در طول دوره تابستان شرط مذکور را برآورده نمایند (حضور در کلاس‌های ریاضی تابستانه و درصورت نیاز روانخوانی قرآن کریم و انجام تلاش و تمرین‌ها و رسیدن به حد مطلوب)

همچنین آقاپسرهای گُلی که تاکنون در مجموعه حضور فعال نداشته‌اند نیز می‌بایست حداقل در اردوی افتتاحیه تابستان(جمعه ۱تیر۹۷) حضور یافته و تناسب رفتاری (ادب، مسئولیت‌پذیری، گروه‌پذیری)خود را با شرایط خاص این مجموعه به اثبات برسانند.

بزرگواران دیگری که اسمشان در لیست زیر نمی‌باشد، متأسفانه فعلا امکان خدمت‌رسانی به ایشان را نداریم.

برای همگی این نوجوانان عزیز، در هر جایی که هستند، آرزوی سرافرازی و توفیق روز افزون در تمامی مراحل زندگی را داریم.

نتیجه آزمون تعیین سطح آقا پسرهای عزیز مورخ ۹۷/۰۳/۱۷

نام نام‌خانوادگی نتیجه آزمون نیاز به حضور در کلاس ریاضی تابستانه
محمد صدرا ابراهیمی قبول با تلاش بیشتر درصورت تمایل
سید امیر حسین اورعی سجادی قبول
محمدمتین بهرام‌فر قبول مشروط۳ بلی
علیرضا بی نیاز قبول مشروط۱ بلی
ابوالفضل تتار قبول مشروط۱ بلی
عارف جعفری قبول مشروط۲ بلی
صالح جمعه‌پور قبول مشروط۳ بلی
مهدیار جوادی هدایت آباد قبول مشروط۱ بلی
محمدحسین حقیقی قبول
امین رضائی قبول مشروط۱ بلی
احمد علی رمضانی ویرانی قبول مشروط۳ بلی
میثم رئوفی‌فرد قبول با تلاش بیشتر درصورت تمایل
سید محمد زمانیان کشفی تماس گرفته‌شود بلی
عبدلله سلیمانیان شکیب قبول مشروط۳ بلی
حمید رضا شریفی قبول مشروط۱ بلی
بهراد عرب قبول مشروط۱ بلی
متین عزیزی حاجی اباد قبول مشروط۳ بلی
امیر حسین علاقبند قبول مشروط۳ بلی
علیرضا فاتح فر قبول مشروط۱ بلی
علی قاسم پور گل خطمی قبول
سیدمحمدعلی قاسم نسب قبول مشروط۲ بلی
امیرحسین مرادی قبول مشروط۱ بلی
محمدمتین میرزابیگی قبول مشروط۱ بلی
سیدامیرمحمد ناظری‌کاخکی قبول مشروط۲ بلی
علی نیکوزاده قبول مشروط۱ بلی

        نتیجه آزمون تعیین سطح دختر خانم‌های گُل

نام نام‌خانوادگی نتیجه آزمون نیاز به حضور در کلاس ریاضی تابستانه
اسماء اصفهانی قبول مشروط۳ بلی
فاطمه زهرا امیری قبول مشروط۲ بلی
زینب ایوبیان قبول مشروط۱ بلی
زهرا برادران قبول مشروط۳ بلی
مبینا پاکروان قبول مشروط۱ بلی
زینب پایاب قبول مشروط۳ بلی
پرنیان پهلوان قبول مشروط۲ بلی
جلالی‌فر قبول مشروط۲ بلی
حشمتی قبول مشروط۱ بلی
ریحانه سادات خدیو پور قبول
زینب خوشدوز قبول مشروط۲ بلی
زینب خوش‌دوز قبول مشروط۲ بلی
نسترن رشتچی قبول مشروط۱ بلی
بهار روحی قبول مشروط۱ بلی
فاطمه عباس زاده پهلوان قبول با تلاش بیشتر درصورت تمایل
نازنین عصارزاده قبول مشروط۱ بلی
زینب عطارگلمکانی تماس گرفته‌شود بلی
ساجده فقیهی قبول مشروط۱ بلی
ریحانه کارگر قبول مشروط۱ بلی
فاطمه کارگر تماس گرفته‌شود بلی
کارمزد قبول مشروط۳ بلی
زهرا کبیری قبول با تلاش بیشتر درصورت تمایل
زینب مهدویان تماس گرفته‌شود
مبینا نامدار گل خطی تماس گرفته‌شود بلی
فائزه وفایی‌نیا قبول
سوگند یزدانی قبول مشروط۳ بلی

نتایج آزمون‌هایتعیین سطح مورخ ۹۷/۰۳/۱۷ در بالا اعلام گردید.

با آرزوی موفقیت و سربلندی برای تمامی این نوجوانان باصفا…

 

بازدیدها: 474

داستان زیبا، انگیزه بخش و زنده‌ی بیت‌الاحزان

حضرت آقا: بروید سراغ کارهای نشدنی تا بشود.

تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین تا بردارید.

ولایخشون احداًالّاالله.

خب، زحمتهایش چه؟ رنجهایش چه؟ محرومیت‌هایش چه؟ جوابش این‌است که :

خدا را فراموش نکن، خدا حسابت را دارد:

«وکفی بالله حسیبا»

در میزان الهی، رنج تو، محرومیت تو، کفّ نفس تو، حرصی که خوردی، زحمتی که کشیدی، کاری که کردی، خون دلی که خوردی، دندانی که روی جگر گذاشتی، این‌ها هیچ‌وقت فراموش نمی‌شود

رهبر معظم انقلاب ۹۰/۰۷/۲۰

این داستان، از سری داستان‌های «کارهای نشدنی که شد»، یک داستان واقعی و کاملا به‌روز و زنده، از جوانی روستایی است که با دست خالی شروع کرد و اکنون صدها شعبه فاخر و ارزشمند در سراسر کشور دارد…

برای این عزیز و تمامی خادمین قرآن و عترت، آرزوی توفیق و سربلندی روزافزون داریم. با هم این مصاحبه و داستان زیبا را می‌خوانیم.

خادمین حیات طیبه www.mhat.ir

 

مصاحبه با حجت الاسلام علیرضا شاهسونی وخانواده

معرفی موسسه فرهنگی قرآنی بیت الاحزان حضرت زهرا (س) آموزش قرآن در قرآن آباد ایران

عزم استوار بسیاری از انسان‌ها را به کمال رهنمون می‌سازد. طلبه جوانی که در ذیل به گفتگو با وی نشسته‌ایم در سال‌های اخیر حدود یک سوم از حافظان قرآن را به جامعه تحویل می‌دهد. با این حال وی می‌گوید هنوز به یک یا دو درصد از اهدافم رسیده‌ام و درصدد گسترش آموزش قرآن در همه کشورهای جهان اسلام هستم. برجسته بودن آموزشهای قرآنی برای نیل به خوشبتی دنیوی و اخروی از اهداف موسسه فرهنگی قرآنی بیت الاحزان حضرت زهرا (س) می‌باشد که حجت الاسلام علیرضا شاهسونی بنیانگذار، موسس و مسئول آن می‌باشد. در ذیل از زبان مسئول موسسه به معرفی بیشتر موسسه و کارکردهای آن خواهیم پرداخت.

۱-به عنوان اولین سوال از سبک زندگی در خانواده پدریتان و رشد در آن خانواده را توضیح مختصری ارائه دهید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده علیرضا شاهسونی در سال ۱۳۵۴ در خانواده ای روستایی بدنیا آمدم خانواده ای که شغل اصلی آن‌ها کشاورزی بود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراندم و بعد از آن به دلیل علاقه زیاد به دروس اسلامی وارد حوزه علمیه قم شدم در سال ۱۳۶۸ پایه اول حوزه را در شهرستان استهبان و برای ادامه تحصیل بعد از آن راهی قم شدم، بعد از گذراندن سطح ۳ حوزه که معادل فوق لیسانس می‌باشد به مدت ۲ سال هم درس خارجه حوزه را شرکت کردم و در کنار دروس حوزوی در سال ۷۵ وارد موسسه پژوهشی امام خمینی (ره) در قم شدم این موسسه به صورت حوزوی دانشگاهی بود و در آنجا دروس کارشناسی ارشد رشته الهیات و معارف اسلامی را گذراندم در کنار همه این فعالیت‌ها و تحصیلات خداوند توفیقی به بنده عطا کرد که از همان ابتدا به طور خاصی علاقه به قرآن داشتم و با قرآن مانوس شدم از همان بدو ورود به حوزه از روخوانی و بعد تفسیر قرآن شروع کردم و سرانجام موفق شدم که کل قرآن کریم را در دوران تحصیل حفظ کنم و در این راه از محضر اساتید گرانقدری چون حاج آقا طباطبایی استفاده کردم و در سال ۷۵ بود که به فکر تاسیس موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان افتادم و آن روزها در پی آن بودم که پایه یک کار فرهنگی و قرآنی را در روستا بنا کنم.

۲-پدر و مادرتان تا چه اندازه در موفقیت شما در فعالیت‌های قرآنی سهیم بودند؟

در واقع پدر بنده کشاورز و مادرم خانه دار بود ولی بیشتر موفقیت بنده مرهون زحمات پدرم و به نوعی لقمه حلالی بود که برای من فراهم کرده بود و آن‌ها همیشه بنده را راهنمایی و به مسائل دین تشویق می‌کردند البته در حد توان در کارهای موسسه مرا یاری کرده‌اند چه کمک مالی و چه معنوی.

۳-حاج آقا شما فرزند چندم خانواده هستید؟

من فرزند اول خانواده هستم.

۴-از تعداد برادران و خواهرانتان بیشتر توضیح دهید؟

 در خانواده ای که متولد شدم ۴ برادر و ۴ خواهر هستیم  و فعالیت قرآنی که مورد بحثمان هست، شروع آن ابتدا از خانواده خودمان شروع شد. الحمدالله ۳ تا از خواهرانم و یکی از برادرانم به حفظ کل قرآن کریم نائل شدند و یکی از برادرانم به حفظ ۲۰ جز از قرآن و مابقی به حفظ چند جز نائل شدند.

۵-حاج آقا شاهسونی شما در چه سنی ازدواج کردید؟ و برای ازدواجتان چه معیار و ملاک‌هایی داشتید؟ و چه سنی را هم اکنون برای جوانانی که می‌خواهند ازدواج کنند توصیه می‌کنید؟

بنده در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم که شاید از دید امروزی‌ها خیلی زود ازدواج کردم البته از نظر بنده زود نبود بلکه خیلی به موقع و به جا بود و فکر می‌کنم که سنین ۱۹ تا ۲۱ سالگی بهترین سن برای ازدواج است و جوانان ما هر چقدر زودتر  ازدواج کنند از دام شیطان در امانند و هر چقدر که سن ازدواج بالاتر رود انسان محتاط‌تر و سخت گیر می‌شود و گزینه برای ازدواج را خیلی سخت پیدا می‌کند. به هر حال بنده به پیشنهاد پدر و مادرم، دختر عمویم را برای ازدواج انتخاب کردم و حتی مراسم عروسی بنده در آن زمان  (یعنی سال ۷۳) به صورت خیلی ساده و راحت انجام گرفت و اگر اشتباه نکنم حدود ۱۴ سکه طلا مهریه برای همسرم قرار دادم.

۶-در جامعه امروزی مهریه به عنوان یک معضل و سد راه برای ازدواج جوانان و حتی گاه بعد ازدواج موجب بروز اختلاف و جدایی شده است شما به عنوان توصیه  در این مورد بیشتر بگویید؟

مهریه در هر حال به عنوان یک سنت و یک واجب شرعی برای زنان است و این نباید از حد و مرز خود بالاتر رود و زن تبدیل به یک کالا برای خرید و فروش شود حتی در روایات تاکید فراوان شده است که سطح مهریه باید پایین باشد و این هر چقدر پایین‌تر باشد فضیلت بیشتری دارد  و در فتوایی که از آیت الله مکارم شیرازی دیدم ایشان افرادی را که مهریه زن را خیلی زیاد قرار می‌دهند به افراد سفیه عقل و جاهل تعبیر نموده­اند، و در واقع مهریه زیاد موجب رسیدن به خوشبختی نیست بلکه خوشبختی در تفاهم و هم عقیده بودن است.

۷-از فرزندان و خانواده خود توضیح بیشتری برای خوانندگان بدهید؟

خداوند بعد از ازدواج به بنده یک فرزند پسر و ۳ فرزند دختر هدیه داد که الحمدالله همسر بنده به اتفاق دختر بزرگم به حفظ کل قرآن کریم نائل شدند، و فرزندان دیگرم نیز به نوعی در فعالیت‌ها و کلاس‌های قرآنی حضوری فعال داشته و دارند. پسر بنده نیز به دلیل علاقه وارد حوزه علمیه شده است و هم اکنون در آنجا مشغول به تحصیل است و دختر بزرگم بنا بر اعتقاد بنده مبنی بر ازدواج در سن پایین، در سن ۱۶ سالگی ازدواج کردند.

۸-با این توضیحات چند نفر در خانواده‌تان حافظ کل قرآن کریم می‌باشند؟

هم در خانواده خودم. هم خانواده پدری‌ام جمعاً ۷ نفر حافظ کل، یک نفر حافظ ۲۰ جزء و بقیه در حد ۵ یا ۶ جزء ازقرآن کریم را حفظ هستند.

۹-با توجه با اینکه امروز بحث تربیت فرزندان و انجام فرائض دینی آن‌ها در خانواده‌ها به عنوان یک دغدغه شده است، شما چه روشی برای تربیت فرزندانتان بکار گرفتید؟ آیا در این راه به اجبار هم متوسل شده‌اید؟ به نظر من باید ابتدا فضا و محیط خانواده را به گونه ای فراهم کرد که فرزندان ما به طرف عبادت و امور دینی گرایش پیدا کنند و حالت آمرانه و نهی کننده موثر نمی‌باشد و یکی از دلایلی که خواهرانم و اعضای خانواده بنده موفق به حفظ کل قرآن کریم شدند، این بود که بنده هیچ گاه به صورت امر و نهی یا دستوری آن‌ها را به حفظ قرآن مجبور نکرده ا م، بلکه وقتی آن‌ها علاقه مرا به قرآن و تاثیرات آن بر روی گفتار و رفتار من می‌دیدند آن‌ها هم تشویق می‌شدند که به این سمت و سو بیایند

۱۰-نقش خانواده و خواهران و برادرانتان را در راه حفظ قرآن و پیشرفت کارتان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چون از ابتدا شروع فعالیت ما از روستا بود و برای پیشرفت کار، ابتدا از خانواده شروع کردم و برای شروع آن‌ها مشوق اصلی و یاور همیشگی من در این امر خطیر بوده‌اند و به نوعی بازوان من در این کار بوده‌اند و به جرات می‌توانم بگویم که امور اصلی موسسه به صورت خانوادگی اجرا می‌شود، به طور مثال خواهر بنده مسئول آموزش موسسه، برادرم مسئول مدارس شبانه روزی قسمت برادران، از دیگر خواهرانم مسئول شعبه اصلی و مرکزی شیراز هستند که به اتفاق همسرش شعبه  شیراز را اداره می‌کنند و همسر بنده مسئول مدارس شبانه روزی قسمت خواهران است و به هر حال همه‌ی آنها به شکلی بنده و موسسه را کمک می‌کنند.

۱۱-از منظر شما خوشبختی در زندگی چیست؟ آیا شما خودتان را انسان خوشبختی می‌دانید؟

پاسخ اینکه من خودم را خوشبخت میدانم یا نه؟ بله، بنده خودم را خوشبخت می‌دانم البته این جدا از موفقیت است و فرق می‌کند و اینکه آیابنده فرد موفقی هستم یا نه؟ باید دیگران قضاوت کنند، اما  من خوشبختی را واقعاً حس می‌کنم و بعضی اوقات که فکر می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که دغدغه های ما و دغدغه های دیگران کاملاً متفاوت است، هرگاه که با خانواده دور هم جمع می‌شویم تمام صحبت‌های ما به امور قرآنی و دینی ختم می‌شود و بسیاری از مشکلاتی که در دیگر خانواده‌ها مطرح می‌شود در خانواده ما اصلا موضوعیت ندارد و امور مادی در درجات بعد می‌باشد.

۱۲-برای ترویج یک زندگی خوب در جامعه شما چه راهکارهایی پیشنهاد می‌دهید؟

 انسان‌ها در زندگی به دنبال آرامش هستند و اینکه این آرامش از کجا بدست می‌آید برخی افراد مانند تشنه ای که بدنبال آب هست، گاهی وقت سراب را آب می‌پندارند.  برخی آرامش را در پول زیاد ، برخی در مقام و برخی در جلسات لهوو لعب میدانند، و تعبیر قرآنی‌ای که می‌توانم بکار ببرم آیه {الابذکر الله تطمئن القلوب }می‌باشد و لازمه زندگی با آرامش رفتن به سوی خداست. قرآن هست که  به انسان آرامش می‌دهد و به نظر بنده هر میزان قرآن در زندگی بیشتر حاکم شود به همان میزان آرامش در زندگی ما حاکم می‌شود.

۱۳-از موسسه قرآنی بیت الاحزان بیشتر بگویید، از شروع کار و اینکه فعالیت موسسه در چه حدی می‌باشد؟

موسسه قرآنی بیت الاحزان حضرت زهرا (س) از سال ۷۵ از روستای ماهفرخان واقع در شهرستان استهبان در ساختمان قدیمی و دو طبقه که چند اتاق بیشتر نداشت، شروع بکار کرد. آن زمان یکی از دوستان (آقای الهی زاده) این ساختمان را که از پدر بزرگشان که به رحمت خدا رفته بود، در اختیارما قرار دارند و ما تعمیراتی جزئی روی ساختمان انجام دادیم و آن ساختمان به عنوان یک پایگاه قرآنی شد و ما شروع به فعالیتهای قرآنی کردیم بنده اوایل کار در قم بودم و چند تن از دوستان اداره موسسه را به عهده داشتند و بنده تابستان و ایام تعطیل خدمت دوستان می‌رسیدم، البته در ابتدا با مشکلات فراوانی مواجه بودیم چون نه تجربه و نه امکانات مادی داشتیم و این کار را در محدودیت تمام و بی مهری برخی از مسئولین شروع کردیم و حتی اوایل وسیله‌ی نقلیه مناسب هم برای رفت و آمد نداشتیم. یادم هست که در سال ۷۶ تازه توانسته بودیم یک دستگاه موتور سیکلت بخریم آنقدر خوشحال بودیم که قابل وصف نبود و با آن موتور سیکلت روزانه تا ۳۰۰ کیلومتر مسافت را طی می‌کردیم آن روزها مشکلات فراوان بود: مشکل مکان، مشکل نیرو، مشکل مالی و…

اوایل مبلغ ۴ میلیون تومان وام قرض الحسنه گرفتیم و اولین کار، خریدن یک دستگاه مینی بوس برای موسسه بود و برای یک موسسه تازه به کار، خرید یک مینی بوس نقطه عطفی بود برای شروع بهتر و سریع‌تر به کار و توسعه آن، خاطره جالبی که در اوایل کار یادم  می­آید این بود که آن زمان بنده راهی قم شده بودم و یکی از معلمین منطقه را به عنوان مربی در نبود خودم تعیین کرده بودم که ایشان هر جمعه کلاس قرائت را برای بچه‌ها تشکیل می‌دادند و بنده مرتب با ایشان از طریق تلفن در تماس بودم و از اوضاع و احوال کلاس‌ها مطلع می‌شدم، بعد از چند مدت ایشان به بنده گفتند: آقای شاهسونی به نظر من کلاس‌ها رونقی ندارد و اگر تعطیل شود بهتر است (آن زمان بچه‌ها از روستاهای مختلف  درروز جمعه بوسیله مینی بوس  موسسه  دور هم جمع می‌شدند) و من علت را پرسیدم ایشان جواب دادند : بچه‌ها چون از روستاهای مختلف هستند، به صورت منظم در کلاس‌ها شرکت نمی‌کنند و به نظرم هزینه‌ی بیهوده می‌کنید. بنده از ایشان فرصت خواستم تا کمی بیشتر فکر کنم و با دوستان مشورت کنم و قرار شد که فردای آن شب با ایشان تماس بگیرم و جواب را اعلام کنم. هنگامی که تماس گرفتم برایم خیلی عجیب بود، چون ایشان شروع به معذرت خواهی کردند و بابت حرف شب قبلشان پوزش خواستند. بنده خیلی تعجب کردم و علت را جویا شدم ایشان در جواب گفتند : دیشب خوابی دیده‌اند و این خواب برایشان اتمام حجت بوده است، و توضیح دادند که در عالم خواب، شخصی با عتاب و تندی سرشان داد زده  و فرمودنده اند که شما با اجازه چه کسی پیشنهاد تعطیلی کلاس قرآنی را داده‌اید که به نام حضرت زهرا (س) است؟ و من در خواب بسیار ترسیده بودم و متوجه شدم که این کار زیر نظر بانوی عالم حضرت زهرا است و با خود عهد کردم که به نحوی شده کلاس را ادامه می‌دهم (البته ایشان ذکر نکردند که شخصی که در خواب دیده بودند چه کسی بوده است) و بنده که به خواب و رویای صادقانه که حتی در قرآن هم از آن نامبرده شده، اعتقاد کامل داشتم  وبا شنیدن چنین حرفی یقین پیدا کردم که با عنایت اهل بیت خصوصاً حضرت زهرا (س) این کار آینده خیلی درخشانی خواهد داشت و به یاری و عنایت اهل بیت مشکلات را پشت سر خواهیم گذاشت و شاهد پیشرفت روز به روز موسسه خواهیم بود.

۱۴- جنابعالی به عنوان خادم نمونه قرآنی کشور هم انتخاب شده‌اید، در این باره توضیح بیشتری می‌دهید؟

در ماه مبارک رمضان هر ساله در کشور از خادمان و فعالان قرآنی کشور تجلیل به عمل می‌آید، و بنده هم در سال ۸۷ به عنوان فعال برگزیده قرآنی کشور انتخاب شدم و دیپلم تقدیر و افتخار را از دست ریاست محترم جمهوری دریافت کردم.

۱۵- بیت الاحزان حضرت زهرا (س) بیشتر با نام شما شناخته شده است، ایده تاسیس این موسسه چگونه و از کجا نشات گرفت؟

در درجه اول که واقعاً لطف و عنایت خداوند بود که به این سمت و سو کشیده شوم و بعد از آن آشنایی با حاج آقا طباطبایی که بنده از شاگردان ایشان بودم و این خیلی موثر بود در به فکر افتادن تاسیس موسسه، در هر حال من این را لطف خداوند می‌دانستم چون هر کجا که می‌رفتم جو و فضای قرآنی در آنجا حاکم بود. حاج آقا طباطبایی موسسه ای داشتند به نام دارالتحفیظ و بنده هنگامی که وارد این موسسه شدم به ذهنم خطور کرد که همین کار و برنامه را در روستا و منطقه خودمان داشته باشیم و در حقیقت بیت الاحزان اوایل یک نوع الگو برداری از برنامه حاج آقا طباطبایی بود.

۱۶-برای اداره موسسه چه منابع مالی در اختیار دارید؟ آیا نهادها و موسسات دولتی از شما حمایت می‌کنند؟

بنده ابتدا یک توضیح مختصر از حجم فعالیت‌ها و نیازهای موسسه میگویم، موسسه بیت الاحزان ابتدا از یک روستا شروع به کار کرد و الان هم در سطح کشور موسسه ای مطرح و به نام می‌باشد که در استان‌های مختلف کشور دارای شعبه است. مرکز فعالیت موسسه استان فارس است و استان‌هایی مثل تبریز، قم، سیستان و بلوچستان، کرمان، خوزستان و بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد ازجمله استان‌هایی هستند که موسسه در آن دارای شعبه می‌باشد. الان حدود ۶۰۰ مربی  به صورت تمام وقت وپاره وقت با ما در حال همکاری هستند. در مدارس حفظ شبانه روزی که حدود ۱۳۰ نفر خواهر و برادر از تمام نقاط کشور را گزینش کرده‌ایم و در طرح یکساله حفظ قرآن که همراه با ترجمه و مفاهیم قرآن است شرکت کرده‌اند. به اقرار بسیاری از فعالان قرآنی کشور ناب‌ترین و برترین فعالیت حفظ قرآنی کشور در موسسه بیت الاحزان صورت می گیردو در مجموع حدود ۲۰ هزار قرآن آموز تحت پوشش فعالیت موسسه در قسمت‌های مختلف اعم از مهد کودک و پیش دبستانی، دبستان حفظ، تفسیر، روخوانی و روانخوانی قرآن می‌باشد، در  مقطع مهد کودک و پیش دبستانی چندین کتاب خود موسسه چاپ کرده و با روش خاص مربوط به موسسه تدریس می‌شود و دیگر اینکه فعالیت ساختمان سازی موسسه، که تا به اکنون بالغ بر ۴۳ ساختمان احداث و افتتاح گردیده البته همه‌ی این مقدمه ای که عرض کردم نیاز به بعد مالی دارد که مقدار اصلی آن را توسط کمک‌های مردمی تامین می‌شود. البته در سال‌های اخیر ما ازکمکهای مالی مرکز توسعه و ترویج فعالیت‌های قرآنی  وزارت ارشاد، بهره مند شده‌ایم که این مرکز با کمک‌های مقطعی خود در قسمت‌های مختلف به فعالیت‌های ما شتاب بیشتری داده است؛ و مقداری محدودی هم اداره‌ی اوقاف استان فارس   کمک مالی به ما می‌کند، البته خود موسسه هم در کنار فعالیت‌های قرآنی اقدام به انجام برخی از فعالیت‌های درآمدزا کرده است که هم موجب اشتغال زایی برای برخی از جوانان منطقه و همچنین ایجاد درآمد برای موسسه شده است.

۱۷-کمک‌های مالی که از ارگانهای دولتی مثل مرکز توسعه و ترویج فعالیت‌های قرآنی و اداره اوقاف به شما می‌شود، حدوداً چند درصد از مخارج و هزینه های موسسه را شامل می‌شود؟ و چند درصد هزینه‌ها را خود موسسه و کمک‌های مردمی تامین می‌کنند؟ بین ۱۰ تا ۲۰ درصد هزینه‌ها را نهادهای دولتی و مابقی را کمک‌های خیرین و درآمد خود موسسه شامل می‌شود.

۱۸-تا کنون چند نفر حافظ کل در موسسه، و چند نفر در شرف حافظ شدن هستند؟

تا الان در سراسر کشور ۶۲۰ حافظ کل و صدها نفر مشغول به حفظ هستند که در سال‌های آینده حافظ کل می‌شوند و پیش بینی ما برای سالهای آینده خروجی حداقل ۲۰۰ نفر حافظ کل از موسسه می‌باشد و این زمانی حائز اهمیت است که در مقایسه با دیگر موسسات قرآنی کشور بیت الاحزان حضرت زهرا سالانه یک سوم از کل حافظانی که در کشور تربیت می‌شوند را عهده دار می‌باشد.

۱۹-از مشکلاتی که دراین راه خطیر با روبرو هستید بیشتر بگویید.

موسسه در بحث نیروی انسانی توان زیادی دارد چه از نظر حفظ و چه مربیان، ولی برای گسترش فعالیت قرآنی در سراسر کشور واقعاً نیاز به حمایت ویژه ای از طرف مسئولین ذی ربط می‌باشد، حمایتهایی که به ما کمک کند، ما بتوانیم این فعالیت‌ها را بیشتر توسعه دهیم اما متاسفانه اعتبارات دولتی که به ما می‌رسد بسیار بسیار محدود و اصلا جوابگوی نیازهای روز افزون ما نیست. مدارس شبانه روزی حفظ و تفسیر موسسه بی نهایت استقبال کننده دارد ولی ما بدلیل کمبود امکانات و اعتبارات و کمبود فضا، حتی جرات تبلیغ به صورت علنی را هم نداریم، چون تعداد مراجعین خانواده‌ها برای حفظ فرزندان اینقدر زیاد است که امکانات ما جوابگو نمی‌باشد و ما ناگزیر هستیم که از میان انبوه مراجعین فقط تعداد محدودی را گزینش و قبول کنیم و از این بابت بنده شرمنده بسیاری از خانواده های عزیز می‌باشم. طبق آماری که ما بدست آورده‌ایم هر نفر در یکسال بالغ بر حدود ۳ میلیون تومان هزینه برای موسسه دارد و اگر تنها مشکل مکان برای ما حل می‌شد، موسسه این قابلیت را دارد که سالانه حدود ۱۰۰۰ نفر حافظ کل قرآن را تربیت کند؛ و این یعنی در سال ۱۰۰۰ فعال قرآنی  و ۱۰۰۰ مدبر قرآنی و … و بنا کردن چنین مدرسه و خوابگاهی که ظرفیت ۱۰۰۰ نفر را داشته باشد هزینه‌ی بسیار هنگفتی را در بردارد که موسسه قادر به پرداخت چنین هزینه ای نخواهد بود، لذا از مسئولین عزیز تقاضا دارم که با عنایت ویژه خود برخی از هزینه های موسسه را متقبل شوند.

۲۰-برای ورود به موسسه و حفظ کردن کل قرآن کریم شرایط سنی چگونه است و شما چه معیار و ملاکی برای مراجعه کنندگان قرار داده‌اید؟

شرایط خاصی در نظر گرفته نشده است و ما از تمامی سنین و مقطع تحصیلی پذیرش می‌کنیم و تنها معیار ما علاوه بر تسلط بر روخوانی و روانخوانی قرآن کریم متاهل نبودن فرد است و در ابتدا از عزیزان آزمون ورودی و مصاحبه گرفته می‌شود و بعد از قبولی یک دوره آزمایشی یکماه برگزار می‌شود و کسانی که موفق شوند این دوره را با موفقیت پشت سر بگذراند برای دوره اصلی و در واقع  طرح یکساله حفظ و تفسیر قرآن پذیرش می‌شوند و این نکته را هم ذکر می‌کنم که پذیرش موسسه، اردیبهشت ماه هر سال می‌باشد.

۲۱-در مورد قرآن آباد ایران بیشتر توضیح دهید، و اینکه چند حافظ کل در قرآن آباد وجود دارد؟ قرآن آباد در واقع همان روستای محمد آباد دهستان خیر از توابع شهرستان استهبان می‌باشد و این نام زیبا را اولین بار نشریه گلستان وزارت ارشاد ابتکار کرد و از نظر بنده این لقب واقعاً برازنده این روستا می‌باشد. این روستا حدود ۱۳۰۰ نفر جمعیت دارد و هسته اصلی موسسه بیت الاحزان از این روستا  شکل گرفت. این روستا در حدود ۴۶ نفر حافظ کل قرآن و بیش از ۷۰۰ نفر قرآن آموز در دوره های مختلف حفظ، تفسیر، ترجمه، روخوانی … را دارد و این رکورد حتی در کل جمعیت بعضی استان‌های کشور هم دیده نمی‌شود و این چیزی نیست جز عنایت و لطف خداوند، طبق آماری که دادگستری شهرستان اخیراً اعلام نموده روستای قرآن آباد از لحاظ جرم و جنایت و تعداد رجوع پرونده به دادگاه در حد بسیار بسیار پایینی قرار داشته و این مرهون فضا و جو قرآنی هست که بر روستا حاکم است.

۲۲-آینده موسسه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه برنامه‌هایی برای پیشرفت و پویایی موسسه در نظر گرفته‌اید؟

بعضی اوقات دوستان از بنده سوال می‌کنند که شما به چند درصد از اهدافتان رسیده‌اید؟ و بنده جواب می‌دهم شاید ۱ الی ۲ درصد، ما طرح‌های زیادی را در ذهن و چشم انداز موسسه داریم اعم از فعالیت‌های بزرگ در عرصه بین المللی، فعالیت در عرصه هنری و … بنده پیشنهاد احداث حوزه علمیه در منطقه و تاسیس دانشکده حفظ و تفسیر قرآن را داده‌ام و به طور جد پیگیر آن هستم، شعار اصلی ما اینست که توانمندترین موسسه قرآنی جهان اسلام شویم.

۲۳-اطرافیان شما را به عنوان یک روحانی مدیر می‌شناسند، به  نظر خودتان این باور از کجا نشات می‌گیرد؟

شاید به خاطر  فعالیت‌های مثبتی باشد که ما انجام داده‌ایم ودیگران نسبت به بنده این  باور راپیدا کرده باشند.  اگرزمانی که ما فعالیت‌هایمان را در روستا شروع کردیم  بجای آن در یک شهر بزرگ شروع  می‌کردیم بالطبع امیتازاتی را به همراه می‌داشت و خیلی از مسئولان فعالیت‌های ما را به طور ملموس می‌دیدند و ما را حمایت می‌کردند، ولی دقیقاً از منطقه ای شروع کردیم که نه در دید مسئولین بودیم و نه افراد متمول که با کمک‌های خود ما را تامین کنند. در عین حال قصد کار بزرگ داشتیم و این باعث شد که افکار ما پویا و فعال شود و برای رسیدن به هدفمان کارها را مدیریت کنیم و یا از کارهای کوچک شروع کنیم، مثلاً نیاز قرآن آموزان چون اوایل به کتاب‌های مذهبی بود ما اقدام به تاسیس فروشگاه و نمایشگاه کتاب و محصولات فرهنگی کردیم و برای کسب درآمد موسسه، کارگاه مصالح ساختمانی، دفتر زیارتی و … را راه اندازی کردیم و هنگامی که مردم این فعالیت‌ها را می‌بینند شاید این دید را پیدا می‌کنند که این موسسه موفق، مدیریت موفقی دارد.

۲۴-بحث فعالیت‌های اقتصادی که اشاره کردید، علاوه بر درآمد زایی برای موسسه، موجب اشتغال زایی هم شده است تاکنون چند نفر از جوانان و مردم شهرستان مشغول به کار در موسسه هستند؟ و ازاین طریق امرار معاش می‌کنند؟ در بخش‌های اقتصادی به طور مستقیم ۵۰ نفر مشغول به کار هستند و در مجموع حدود ۶۰۰ الی ۷۰۰ نفر در بخش‌های مختلف اعم از فرهنگی و … مشغول به کار هستند.

۲۵-حاج آقا شما چه توصیه ای به روحانیون و طلبه های جوان دارید؟ روحانیون در خارج از فضای حوزه چه کمک‌هایی می‌توانند به مردم کشور و اسلام بکنند؟

توصیه بنده اینست که ابتدا از هیچ مشکلی هراس نداشته باشند و وارد کار شوند، انشاالله که خداوند هم کمک می‌کند همانطور که در قرآن وعده داده است {ان تنصروا الله ینصرکم}

از کم شروع کنند ولی به کم قانع نشوند. توصیه دیگر بنده اینست که یک روحانی واقعا باید در تمام عرصه های زندگی مردم وارد شود و به فکر تمام مشکلات مردم باشد، همانطور که پیامبر و ائمه بودند پیامبر تنها به فکر دین مردم نبود بلکه به فکر سعادت و خوشبختی و شکم مردم هم بود، و ما هم باید به این سمت و سو برویم. روحانیون ما باید در شرایط فعلی هم در عرصه فرهنگی و هم اقتصادی فعال باشند و اگر ما ادعای صداقت در کارمان را داریم باید وارد کار شویم تا عرصه بر افراد حیله گر و سود جو تنگ شود و در نتیجه اقتصاد سالم، پویاو فعال داشته باشیم.

۲۶-با توجه به اینکه مقام معظم رهبری امسال را به عنوان سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه انسانی نامگذاری کرده‌اند، نظر جنابعالی در مورد اقتصاد مقاومتی و خود اتکایی و تولید ملی چیست؟

به اعتقادبنده مقام معظم رهبری به عنوان رهبر جامعه و به عنوان نافذترین و با بصیرت ترین شخصی که در مملکت هستند و از بالا تمام مشکلات جامعه و نیازهای آن را رصد می‌کنند، در سال‌های اخیر بیشتر بر جنبه اقتصادی کشور توجه دارند و اگر ما به ایده ایشان اعتقاد داشته باشیم مطمئناً خیلی سریع به موفقیت خواهیم رسید. ایشان وقتی به تولید ملی و اقتصاد تاکید می‌کنند یقیناً همه مردم نه تنها دولت باید به این فکر کنند که هر کدام چه نقشی می‌توانند در اقتصاد کشور ایفا کنند و آحاد مردم باید به فکر سرمایه گذاری و پویایی اقتصاد باشند، در این صورت مطمئناً تحریم‌ها هم اثری بر روی زندگی ملت عزیز و شریف ایران نخواهد داشت

۲۷-یک خاطره جالب که از ابتدا کارتان تا به اکنون برایتان اتفاق افتاده است را  برای خوانندگان بازگو کنید.

یکی از کارهایی که ما در موسسه انجام می‌دهیم اینست که کسانی که به حفظ کل قرآن نائل می‌شوند در جاهایی که شعبه تاسیس می‌کنیم آن‌ها را به عنوان مربی به شهرها و روستاهای مختلف اعزام می‌کنیم. یادم هست زمانی که برای بازدید و احوالپرسی به یکی از شعب واقع در روستایی محروم و دور افتاده در یکی از شهرستان‌های قیرو کارزین استان فارس رفته بودم، یکی از خواهران که حافظ کل قرآن بودند درآن روستای محروم به عنوان مربی مشغول به فعالیت بودند، زمانی که من آنجا رفتم تابستان بود و هوا به شدت گرم بود، چیزی در حد ۵۰ درجه و آب روستا هم به علت خشکسالی، کامل قطع شده بود و فقط نیم ساعت در شبانه روز مردم حق استفاده از آب آشامیدنی را داشتند و حتی نمی‌توانستند از آب برای کولر استفاده کنند و در مدت چند ساعتی که در آنجا بودم برای خود بنده بسیار طاقت فرسا و سخت بود. در لحظات آخر که قصد برگشتن داشتیم  آن مربی خواهر نزد من آمد و گفت : حاج آقا می‌توانم از شما خواهش کنم که اجازه بدهید من هم به همراه شما برگردم؟ چون هوا بسیار گرم و شرایط غیر قابل تحمل بود و بنده هم هنگامی که آن شرایط را دیده بودم دیگر نمی‌توانستم حرفی بزنم و ناچار قبول کردم. ایشان هنگامی که رفتند آماده شوند چند لحظه ای مکث کردند و از بنده خواستند که برایشان استخاره بزنم و بنده هم قرآن را که باز کردم این آیه آمد که خیلی برایم عجیب و در عین حال جالب بود «و من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و …»  {از مومنین مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بسته‌اند صادقانه ایستاده و با صداقت کار کردند و بعضی از آن‌ها که اجلشان قرا رسیده به شهادت نائل شدند و بعضی از آن‌ها هم منتظر اوامر الهی هستند و این ستن الهی است که هیچ گاه تغییر نمی‌کند. }آیه‌ی ۲۳ سوره مبارکه احزاب.

وقتی این آیه از قرآن را برای ایشان خواندم  اشک، از چشمانشان جاری شد و ایشان گفتند : حاج آقا منصرف شدم و در اینجا می‌مانم، و در آنجا ماندند و فعالیت کردند و حافظان زیادی را تربیت کردند، و در همان منطقه به زحمت و کوشش این خواهر بزرگوار چندین شعبه تاسیس شد.

۲۸-حاج آقا تا کنون پست وسمت دولتی داشته‌اید؟

راستش  تا به حال پیشنهادات زیادی برایم شده است، ولی به خاطر علاقه ای  که به فعالیت قرآنی و منطقه خودم داشتم، نپذیرفتم  و فقط مدت کوتاهی در عین حال که در موسسه بیت الاحزان هم فعالیت می‌کردم، درهفته ۳ روز را، در تهران به عنوان مسئول آموزش مرکز توسعه و ترویج فعالیت‌های قرآنی مشغول بودم و الان هم به عنوان عضو هئیت مدیره اتحادیه تشکل‌های قرآنی کشور هستم.

۲۹–در زندگی خصوصی خودتان مسائل قرآنی را تا چه اندازه رعایت می‌کنید؟

قطعاً رعایت کردن کل قرآن و تک تک نکات آن برای بنده و امثال بنده خیلی سخت است و ما اصلاً نمی‌توانیم چنین ادعایی را بکنیم و فقط معصومین می‌توانند کل قرآن را در زندگی‌شان اجرا کنند، اما تا جایی که در توان بود تلاش کردیم که زندگی‌مان را بر مبنای آیات قرآن قرار بدهیم.

۳۰-برای کاربردی کردن قرآن درزندگی مردم چه پیشنهادی دارید؟ و ما چطور می‌توانیم قرآن را در زندگی خودمان کاربردی کنیم؟

 برای پاسخ به این سوال بنده با یک مثال شروع می‌کنم، اگر به تمام جوانان ایران به هر کدام یک قرآن جیبی بدهیم و بگوییم که شما موظف هستید که شبانه روز این قرآن را همراهتان داشته باشید، همین حضور فیزیکی قرآن چقدر می‌تواند در اخلاق و زندگی آن‌ها تاثیرگذار باشد؟ یقیناً درصد زیادی از تخلفات کمتر می‌شود و شاید حتی خیلی‌ها قبول نکنند که قرآن همراهشان باشد، چون برایشان سخت است که در حضور قرآن اشتباه کنند و مرتکب گناه شوند. حال اگر این تبدیل به حفظ قرآن وبعد  عمل به قرآن …بشود به مراتب تاثیراتش بیشتر می‌شود، پس نتیجه می‌گیریم که حتی حضور فیزیکی قرآن هم موثر است و به ترتیب روخوانی و حفظ تفسیر و فهم قرآن؛ و اینکه مقام معظم رهبری می‌فرمایند : «ما در کشور باید ۱۰ میلیون نفر حافظ کل قرآن داشته باشیم» ایشان با یک دید نافذی این جمله را می‌گویند و اگر واقعا ۱۰ میلیون حافظ در کشور داشته باشیم اصلا ریشه خلاف در جامعه کنده می‌شود. خلاصه اینکه قرآن نور است و با هر قسمتی از آن مانوس بشویم نورانیت پیدا می‌کنیم.

گفت و گو با همسر

۱- شما به عنوان همسر آقای شاهسونی هنگامی که ایشان در خانه نیستند و یا در مسافرت هستند، قطعاً با نبودایشان با مشکلاتی روبرو هستید، چگونه در نبود حاج آقا با این مشکلات دست وپنجه نرم می‌کنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. مشکلات البته که زیاد هست چون ایشان اکثر مواقع یا در مسافرت هستند و یا در موسسه، و کمتر پیش می‌آید که در منزل باشند اما به یاری خداوندو قرآن و حمایت خانواده‌ی آقای شاهسونی و پدر و مادر خودم مشکلات چندانی بوجود نمی‌آید و تا کنون در نبود حاج آقا  بالحمدالله مشکل خاصی  برایمان بوجود نیامده است.

۲-شما به عنوان حافظ کل قرآن کریم و مسئول مدرسه شبانه روزی موسسه، چه فعالیت‌ها و کمک‌هایی به حاج آقا و موسسه  انجام می‌دهید؟

در مدرسه شبانه روزی حفظ قرآن که از نقاط مختلف کشور خواهران می‌آیند و طی یکسال حافظ قرآن می‌شوند، بنده به عنوان مسئول مدرسه و کمک کار مربیان مشغول به انجام  فعالیت هستم و هماهنگی امور مربوط به قسمت خواهران با بنده است.

۳-شما به عنوان یک مادر که هم در کار منزل به کارهای خانه می‌پردازید و هم در خارج از منزل در موسسه به حاج آقا کمک می‌کنید، چه توقعات و انتظاراتی از ایشان دارید؟

الحمدالله با اینکه کار حاج آقا خیلی زیاد است اما هیچ گاه از کارهای منزل و رسیدگی به فرزندان غافل نبوده اند و همیشه با احترام با اعضای خانواده رفتار کرده‌اند و هر انتظاری را که من از حاج آقا داشته‌ام توانسته اند برای من و اعضای خانواده برآورده کنند.

۴-حفظ کل قرآن برای شما چقدر طول کشید؟ آیا به صورت تخصصی در طرح یکساله موفق به حفظ کل قرآن شده ای؟ یا به مرور زمان؟

از همان ابتدای ازدواج و زندگی با حاج آقا، ایشان یه صورت مرتب  ومکرربنده را تشویق به حفظ قرآن می‌نمودند و من از همان ابتدای ازدواج شروع به حفظ کردم، اما بعد از مدتی به علت مشکلات خانه و رسیدگی به فرزندان نتوانستم ادامه بدم، البته به مرور توانستم ۲۰ جز از قرآن را در خانه حفظ کنم و حاج آقا هر روز همانند یک مربی و استاد از من، محفوظات را می‌پرسیدند؛ و هنگامی که از قم به روستای خودمان برگشتیم، به صورت جدی تردر مدرسه شبانه روزی شروع به حفظ قرآن  کردم و توانستم در مدت یکسال حافظ کل قرآن شوم.

۵-شما به عنوان یک مادر که در کنار نقش مادری به عنوان مربی و حافظ کل قرآن در خارج از منزل هم مشغول به فعالیت هستید چه پیشنهادی و یا توصیه ای برای دیگرمادران دارید؟

قطعا هر کس که با قرآن ارتباط داشته باشد و با قرآن مانوس باشد در زندگی تاثیرات خوب قرآن را خواهد دید و اگر مادران عزیز به این نکته توجه کنند که ارتباط با قرآن برای فرزندانشان همانند تحصیل، ورزش ودیگرامور  ضروری است، می‌توانند خودشان و فرزندانشان با قرآن مانوس شوند و از تاثیرات معنوی قرآن در زندگی استفاده ببرند.

گفت و گو با دختر

۱-خودتان را بیشتر برای خوانندگان معرفی کنید و توضیح دهید که در چه سنی موفق به حفظ کل قرآن شدید؟ به نام خدا. بنده فاطمه شاهسونی به عنوان دختر بزرگ آقای شاهسونی در سن ۱۵ سالگی و در مدت یکسال موفق به حفظ کل قرآن شدم.

۲-شما در کارهای موسسه به پدرتان کمک می‌کنید؟ بنده چون الان مشغول به تحصیل می‌باشم کمتر می‌توانم کمک کنم.

۳-مهریه شما برای ازدواج چقدر بوده و نظرتان راجع به مهریه زیاد چیست؟

مهریه بنده ۱۱۴ سکه بهار آزادی به نیابت ۱۱۴ سوره قرآن کریم می‌باشد و به نظر من مهریه نمی‌تواند به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خوشبختی و استحکام زندگی باشد، بلکه عشق و علاقه و تفاهم است که به زندگی رنگ و بو می‌دهد.

۴-پس توصیه شما به دختران همسن و سال خودتان اینست که مهریه زیاد نمی‌تواند خوشبختی به همراه بیاورد؟

قطعاً همین طور است و حتی مهریه زیاد موجب کینه و دشمنی در زندگی می‌شود.

۵-با توجه به اینکه پدر شما خدمات زیادی را برای جامعه اسلامی کشور انجام داده‌اند، از اینکه شمادختر ایشان هستید چه احساسی دارید؟ بزرگ‌ترین افتخار من اینست که دختر فردی هستم که توانسته به مردم و جامعه خدمت کند و دین خدا رادر میان مردم توسعه و ترویج دهد.

۶-برای آینده چه برنامه ای دارید؟ آیا پدرتان را در این راه کمک می‌کنید؟

فعلا قصد دارم که در برنامه های ارتقاء علمی که تحت نظر موسسه است شرکت کنم (حفاظ می‌توانند به مدت یکسال در این کلاس‌ها شرکت کنند و بعد از موفقیت در آزمونی که آخر سال از آن‌ها گرفته می‌شود مدرک کارشناسی علوم قرآنی و حدیث اخذ می‌کنند) و بعد از اخذ مدرک لیسانس در موسسه مشغول به فعالیت شوم.

منبع: سایت مؤسسه قرآنی فرهنگی بیت‌الاحزان حضرت فاطمه زهرا(س)

بازدیدها: 231

داستان عبرت انگیز اصحاب سبت در قرآن کریم

این داستان بسیار عبرت‌انگیز، شرح حال بسیاری از ماهاست که متأسفانه زندگی‌هایمان گره خورده به انواع کلاه شرعی‌ها

به نظر میرسه  اصحاب سبت، طفلکی‌ها کاری نکردن که بخوان مستوجب چنین عذابی (تبدیل به بوزینه شدن و پس از چند روز هلاک‌شدن) باشند!! فکرشونو به‌کار انداختن و راه‌کار اینکه چگونه حکم الهی که «در شنبه شکار و صید نکنند» را اجرا کنند در این یافتند که چاله‌هایی در کنار دریا حفر کنند تا ماهی‌ها شنبه در آن جا گیر بیفتند و یکشنبه ماهیان را صید کنند!!! کلاه‌شرعی‌ای که مجازاتش خروج از انسانیت و هلاکت بود… و چقدر از ما اینگونه راه‌کارهای شرعی (کلاه شرعی) برای امور خود می‌سازیم…

واگر نبود الطاف بیکران الهی در مورد نسل امروز، روزانه تعداد زیادی بر تعداد بوزینگان جهان اضافه می شد…اما خداوند کریم و متعال، به ما فرصت بیشتری برای جبران داده‌است…

پس بخوانیم و عبرت بگیریم:

فاعتبروا یا اولی‌الابصار…

 در آیاتی از قرآن آمده است که عده‌ای از یهودیان (اصحاب السبت) در روز شنبه مرتکب نافرمانی شدند و خداوند هم آنان را تبدیل به بوزینه کرد، تا عبرتی برای دیگران شود. آیات ۶۵ و ۶۶ سوره بقره به این ماجرا اشاره می‌کنند:
کسانی از شما [یهودیان] را که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز (سرپیچی) کردند نیک شناختید، پس ایشان را گفتیم: بوزینگانی طرد شده باشید؛ و ما آن [عقوبت] را برای حاضران و [نسل‌های] پس از آن، عبرتی، و برای پرهیزکاران پندی قرار دادیم
در آیات ۱۶۶-۱۶۳ سوره اعراف نیز به این موضوع اشاره شده است. از متن این آیات معلوم نمی‌شود که آن یهودیان بخت‌برگشته در روز شنبه مرتکب چه گناهی شده بودند، ولی تقریباً‌ همه مفسران شیعه و سنی با استناد به روایاتی از پیامبر و امامان، گناه آنها را ماهیگیری در روز شنبه دانسته‌اند و گفته‌اند که آنها با روشی خاص در روز شنبه ماهی گرفته و حکم ‌الهی را مورد تمسخر قرار داده بودند (بنا به روایاتی، ‌ماهیگیری در روز شنبه برای یهودیان حرام شده بود).

اصحاب سبت:

اصحاب سَبْت گروهی از بنی‌اسرائیل بودند که بنا به آیات قرآن به خاطر نافرمانی خدا و صید ماهی در روز شنبه، به عذاب الهی گرفتار شدند. بیشتر روایات ماجرای اصحاب سبت را در زمان حضرت داوود و در شهر ایله دانسته‌اند.

 

نامگذاری

سَبت در لغت به معنای دست کشیدن از کار و استراحت کردن است[۱] این واژه نزد عبرانیان به معنای روز شنبه نیز به کار می‌رفته است.[۲] سبت از روزهای مذهبی یهود است و نزد آنان قداست ویژه‌ای دارد. در عهد عتیق و تلمود، انجام کارهای غیر عبادی همچون تجارت، صید ماهی و پرندگان در این روز ممنوع شده است.[۳]

بنا بر برخی روایات، خدا به وسیله حضرت موسی، از یهود خواسته بود روز جمعه را بزرگ دارند و در آن کارهای غیرعبادی انجام ندهند؛ اما یهودیان شنبه را برتر دانستند. خداوند شکار در روز شنبه را بر آنان حرام کرد.[۴] گروهی از بنی‌اسرائیل، در روز شنبه به صید ماهی پرداختند و بر اثر عذاب الهی به بوزینه تبدیل شدند.[۵]قرآن از این گروه، به «اصحاب سبت» یاد کرده است.[۶]

خلاصه ماجرا:

بر پایه روایات تفسیری، قومی در کنار دریا می‌زیستند. از جانب خدا به آنان فرمان رسید که از صید و خوردن ماهی در روز شنبه خودداری کنند. آنان مدتی به فرمان خدا گردن نهادند[۷] ماهیان به خواست خدا در روزهای شنبه به روی آب می‌آمدند و آن قوم را وسوسه می‌کردند اما روزهای دیگر به اعماق دریا می‌رفتند و به راحتی در دسترس نبودند.[۸] گروهی از آنان حیله‌ای اندیشیدند و در ساحل دریا گودال‌هایی کندند تا در روزهای شنبه با امواج دریا ماهیان به این گودال‌ها داخل شوند و در روزهای یک‌شنبه آنها را صید کنند.[۹] طبق برخی دیگر از نقل‌ها، آنان در روزهای شنبه ماهی صید می‌کردند و در روزهای دیگر آنها را می‌خورند؛ گویا می‌گفتند ما از خوردن ماهی در روز شنبه نهی شده‌ایم نه از صید آن.[۱۰] قومشان در برابر آنها دو دسته شدند گروهی عکس‌العملی از خود نشان ندادند و گروهی دیگر آنان را از انجام این کار نهی کردند؛[۱۱] اما آنان توجهی نکردند و به کار خود ادامه دادند. کسانی که آنها را از این کار نهی می‌کردند چون می‌دانستند این گروه به عذاب الهی گرفتار می‌شوند، از آنان کناره‌گیری کردند.

مسخ اصحاب سبت

در نهایت اصحاب سبت به عذاب الهی دچار شده و مسخ شدند: «ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه‏‌هایی طردشده در آیید!»[۱۲] بنا بر برخی روایات، این گروه مسخ شده پس از ۳ روز هلاک شدند.[۱۳]

برخی از مفسران با استناد به برخی از آیات مربوط به اصحاب سبت،[۱۴] گفته‌اند تنها افرادی که نهی از منکر می‌کردند نجات یافتند؛ اما دو گروه دیگر(خطاکاران و ساکتین) گرفتار عذاب الهی شدند.[۱۵]

 

شرح داستان:

نزدیک ساحل دریای سرخ، در بندر أیله عده ای از دودمان بنی اسراییل در زمان حیات حضرت داوود علیه السلام زندگی می کردند[۱] که می بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب کنند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش بپردازند و طبق آیین شان شکار در روز شنبه را حرام بدانند.

علّت حرمت شکار در روز شنبه برای یهود، این بود که حق تعالی به وسیله ی حضرت موسی علیه السلام از قوم یهود خواسته بود تا روز جمعه را بزرگ شمرند و در این روز کارهای مادی و دنیوی را ترک گویند و به امور معنوی و اخروی بپردازند. یهودیان از این امر الاهی سربرتافته، جمعه را برای کسب و کار، و شنبه را برای تعطیلی برگزیدند. آنان شنبه را بزرگ ترین روزها می دانستند. از این رو قهر و کیفر الاهی شامل حالشان شد و شکار در روز شنبه، بر ایشان حرام شد.[۲]

کالای استراتژیک این شهر ماهی بود و بیشتر اهالی آن از راه صید ماهی امرار معاش می کردند. از آن جا که خداوند می خواست این قوم را در معرض امتحان قرار دهد؛ زمینه ی آزمایش را این گونه بر ایشان رقم زد:

ماهیان دریا که شنبه را روز امن و امان یافته بودند؛ به خواست و مشیت خداوند به کنارۀ دریا می آمدند و چنان روی آب را پر می کردند که با تلاش اندک و در زمان کم، صیادها می توانستند تعداد زیادی ماهی بگیرند. اما روزهای دیگر برای ماهیان ناامن بود. و از کنارۀ دریا فاصله می گرفتند و به اعماق آب می رفتند. به گونه ای که صید آن ها به سختی صورت می گرفت:

«إذ تأتیهم حیتانُهُم یوم سبتهم شُرّعاً و یوم لایسبتون لا تأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون؛ آن گاه که به [حکمِ] روز شنبه تجاوز می کردند؛ آن گاه که روز شنبۀ آنان، ماهی هایشان روی آب می آمدند و روزهای غیر شنبه به سوی آنان نمی آمدند؛ این گونه ما آنان را به سبب آن که نافرمانی می کردند، می آزمودیم.

انگیزه های طمع به حرکت آمد و اسباب حرص در روح گنه کاران این سرزمین تحریک شد و از دستورات پیامبران خود غافل ماندند. مطالبی را که شنیده بودند؛ به دست فراموشی سپردند. به مشورت و تبادل نظر پرداختند و گفتند: چرا روزی را که ماهی ها روی آب فراوان هستند و خود به سوی ما می شتابند؛ رها کنیم و در روز دیگر که از ما می گریزند به صید بپردازیم؟! از این رو برای حلال کردن آنچه که خداوند برایشان حرام فرموده بود؛ به حیله و فریب متمسّک شدند. و در کنار دریا، حوضچه ها و استخرهایی را ساختند تا بتوانند از راه جوی و کانال های متعدّدی که به دریا راه پیدا کرده اند؛ ماهی ها را جمع کنند.

صبح شنبه، کانال ها را می گشودند تا ماهی ها به حوضچه ها وارد شوند و در آخرِ روز که ماهی ها قصد بازگشت می کردند؛ دریچه ها را می بستند و روز یک شنبه ماهیان به دام افتاده در حوض ها را صید می کردند. با شروع این بدعت؛ ساکنان شهر به تدریج به سه طایفه تقسیم شدند:

۱٫ بیشتر اهالی شهر به بدعت گذاران فریب کار پیوستند و با ایشان همکار و هم نوا شدند. به گونه ای که برای ساختِ حوضچه ها و شکار ماهیان بر یک دیگر سبقت می گرفتند.

۲٫ اندکی از خدا باوران که ایمان در اعماق قلبشان رسوخ  کرده بود؛ با صلابت و یقین تمام در مقابل این بدعت ایستادند و با سلاحِ موعظه و نصیحت به مبارزه با این فریب کاری و حیلۀ آشکار پرداختند.

۳٫ کسانی هم بدون موضع و بی طرف بودند؛ نه همگام با گناه کاران بودند تا به این حرام آشکار دست یازند؛ و نه با واعظان غیور هم نوا می شدند و نهی از منکر می کردند. از این رو نه به شکار ماهی در روزهای شنبه می پرداختند و نه متعرّض ماهی گیران متخلّف می شدند. از آن جا که مردابِ بی تعهدی و بی مسؤولیتی و بی حمیّتی، وجودشان را به تباهی کشانده بود؛ در مقابل نصیحت ناصحان نیز به اعتراض برخاستند: «و إذا قالت أمّهٌ مّنهم لم تعظون قوماً الله مهلکهم أو معذّبهم عذاباً شدیداً قالوا معذرهً إلی ربّکم و لعلّکم یتّقون؛ و آن گاه که گروهی از ایشان گفتند: برای چه قومی را که خدا هلاک کنندۀ ایشان است یا آنان را به عذابی سخت عذاب خواهد کرد؛ پند می دهید؟ گفتند: تا معذرتی پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگاری کنند»[۳]

آنان نمی خواستند در قبال گمراهی و بدعت بایستند و چون امواج سنگین، پی در پی و دمادم، بر صخرۀ دل های سخت فرود آیند تا شاید پرتو چراغ فطرت راهنمای دل ها گردد.

دستۀ اول که روز به روز بر شمارشان افزوده می شد؛ در برابر ناهیان از منکر، ایستادند و مکر خود را ابتکاری بزرگ و کاری زیبا قلمداد کردند و بر توجیه نافرمانی خویش گفتند: ما امر خدا را اطاعت کرده ایم و در روز شنبه شکار نمی کنیم و یک شنبه شکار می کنیم.[۴]

این گونه بود که گروه مؤمن پند و اندرزشان اثر نکرد و تصمیم به هجرت گرفتند تا گرفتار عذاب الاهی نشوند.

در شب هجرت مؤمنان، عذاب الاهی بر نابکاران نازل گردید:

«فلمّا نسوا ماذکّروا به أنجینا الّذین ینهون عن السّوء و أخذنا الّذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون؛ پس هنگامی که آن چه را بدان تذکّر داده شده بودند، از یاد بردند، کسانی را که از [کار] بد باز می داشتند نجات دادیم؛ و کسانی را که ستم کردند، به سزای آن که نافرمانی می کردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم»[۵]

«فلمّا عتوا عن مّا نُهوا عنه قلنا لهم کونوا قِرده خاسئین؛ و چون از آنچه از آن نهی شده بودند؛ سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید»[۶]

در پی این فرمان، همۀ باقی ماندگان در شهر، به میمون هایی ریز و درشت تبدیل شدند.[۷] و دروازۀ شهرشان بسته شد و کسی از ایشان توان بیرون رفتن نداشت. با شنیدن این خبر مردم شهر های دیگر به آن جا آمدند و از بالای دیوار شهر مردان و زنان فریب کاری را که به صورت میمون شده بودند؛ تماشا می کردند.

واعظان مهاجر شهر، تصمیم به بازگشت گرفتند. آن ها نزد میمون هایی که به خویشان و دوستانشان شباهت داشت؛ رفته و سؤال کردند: تو فلانی هستی؟! و آن گاه میمونی که مورد سؤال قرار گرفته بود؛ در حالی که آب از دیده اش جاری می شد، با اشارۀ سر، تأیید نمود.

خداوند، پس از سه روز، باد و باران بنیان کن نازل فرمود؛ تا جایی که همگی به هلاکت رسیدند و هیچ مسخ شده ای در آن شهر باقی نماند.[۸]

خداوند می فرماید: «فجعلناها نکالاً لمّا بین یدیها و ما خلفها و موعظه لّلمتّقین؛ و ما آن [عقوبت] را برای حاضران و [نسل های] پس از آن، عبرتی، و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم» [۹]

 

 

پرسش‌ها و شبهات

در اینجا ممکن است سؤالات و شبهات متنوعی پیش آید. مثلا:
۱٫ اگر چنین است، پس چرا خداوند در طول تاریخ، این همه جنایتکاران،‌ ستمگران و متجاوزان به جان و مال و ناموسِ مردم بیگناه را تبدیل به بوزینه نکرده (و نمی‌کند) تا عبرتی برای ظالمان و جنایتکارانِ دیگر شود؟ آیا عده‌ای یهودی (حتی با این فرض) که عالمانه و عامدانه و به قصد تمسخر احکام الهی در روز شنبه ماهی گرفته و خورده‌اند باید به بوزینه تبدیل شوند تا دیگران متوجه شوند که در روز شنبه نباید ماهی خورد و احکام الهی را نباید به تمسخر گرفت، آنگاه پادشاهان و فرمانروایان دیکتاتور و مستبد، و جلادان و جنایتکاران و متجاوزان به حقوق مردم _ که چهره‌ تاریخ بشر را سیاه کرده‌اند _ از چنین مجازاتی مصون بمانند؟
۲٫ اگر این داستان‌ها ساختگی نیستند، چرا خداوند در روزگار ما هیچ گناهکاری را تبدیل به بوزینه نمی‌کند تا عبرتی برای دیگران شود؟ لازم به ذکر است که در این آیات، سخن از «مسخ باطنیِ» گناهکاران نیست، یعنی نمی‌توان گفت که منظور اصلیِ آیات مورد بحث، تبدیل شدنِ باطنِ گناهکاران به بوزینه است. زیرا چنین مسخی به دلیل اینکه در نظر مردم قابل رؤیت و تشخیص نیست، نمی‌تواند موجب عبرت کسی شود.
مگر گناه ماهیگیری در روز شنبه بیشتر از گناه کشته شدن ۲۰۰هزار نفر در چند ثانیه در هیروشیماست
چرا خداوند دیگر کاری به کار ظالمان و ستمگران ندارد؟
چرا خداوند بی خیال ظالمان شده؟
درسته تو قرآن تو سوره ابراهیم هست که «و لا یحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون» ولی تو اون دنیا به چه درد ما میخوره خدا مجازاتشون کنه؟
مردم تو این دنیا می خوان ازدست اینا راحت بشن؟

برای دریافت پاسخ‌ها و اطلاع بیشتر می توانید به صفحه زیر مراجعه فرمایید:

 پرسش و پاسخ‌های دینی

 

پی نوشت ها:

[۱]تفسیر کشاف، ج۱، ص۳۵۵٫

[۲] بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۹٫

[۳] اعراف، ۱۶۴٫

[۴] تفسیر برهان، ج۲، ص۴۲؛ این سخن از ابن عباس نیز در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ی مورد بحث نقل شده است.

[۵] اعراف، ۱۶۵٫

[۶] ااعراف، ۱۶۶٫

[۷] از ظاهر آیات بر می آید که کیفر مسخ شدن منحصر به گنه کاران بود. زیرا می گوید: «فلمّا عتوا عن مانهوا…» هنگامی که در برابر آن چه نهی شده بودند، سرکشی کردند… ولی از طرفی از آیات فوق نیز استفاده می شود که تنها اندرز دهندگان از مجازات رهایی یافتند؛ زیرا می گوید: انجینا الذین ینهون عن السوء از مجموع این دو استفاده می شود که هر دو گروه باقیمانده [گناهکاران و ساکنان] مجازات شدند؛ اما مجازات مسخ تنها مربوط به گناهکاران بوده و مجازات ساکنان، هلاکت و نابودی بوده است، هرچند گناهکاران نیز چند روزی پس از مسخ ـ طبق روایات ـ هلاک شدند.

[۸] بحارالانوار، ج۱۴، ص۵۶٫

[۹] بقره ، ۶۶٫

کلمات کلیدی
ماهی
بوزینه شدن اصحاب سبت
شنبه
روز شنبه
ماجرای بوزینه شدن
شکار
شکار ماهی در روزهای شنبه

منابع:

          ویکی شیعه

بازدیدها: 2472